فداییان یوسف فاطمه(عج)

فداییان یوسف فاطمه(عج)

*سلام علی آل یس *

مراسم هفتگی هیئت هر دوشنبه بعد از نماز مغرب و عشا در میعادگاه همیشگی، به آدرس :
" انتهای اشرفی اصفهانی خیابان طالقانی کوچه چهارم منزل بردار سمیعی"
برگزار میشود.

برنامه های مراسم هفتگی:
- قرائت قرآن کریم
- قرائت زیارت عاشورا/ حدیث شریف کساء
- سخنرانی
- روضه خوانی

جهت اطلاع از زمان برگزاری و برنامه های جلسات، عبارت " یا مهدی" را به سامانه پیامکی هیئت ارسال نمائید.

شماره سامانه پیامکی :

" 30006132400000 "

"""ضمنا آخرین تغییرات و اخبار هیئت را در بخش "اطلاعیه ها" میتوانید بخوانید"""

پذیرای دلنوشته ها و سخنان ناب شما در بخش دلنوشته ها هستیم.


- پست الکترونیکی هیئت:

" fadaeeian@gmail.com "

........... یا رفیق من لا رفیق له...........

اسلایدر

حدیث

پیوندها

۱۲ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

برو که مادر در انتظار دیدار پیروان عباس(ع) است

خوش به حالت

چه خوب راه شهادت را یافتی

خوش غیرت سلام ما را به مادر برسان

بگو که هنوز از ضرب سیلی گوش هایمان سوت می کشد

تهاجم فرهنگى یک حقیقتى است که وجود دارد؛ میخواهند برروى ذهن ملّت ما و برروى رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّى کودک - اثرگذارى کنند. این بازیهاى اینترنتى از جمله‌ى همین است؛ این اسباب‌بازى‌هایى که وارد کشور میشود از جمله‌ى همین است که من چقدر سر قضیّه‌ى تولید اسباب‌بازى داخلىِ معنى‌دار و جذّاب حرص خوردم با بعضى از مسئولین این کار که این کار را دنبال بکنند؛ البتّه بحمدالله ظاهراً اینجا یک تصمیمى در این زمینه گرفته شد، حالا ان‌شاءالله همان تصمیم را هم دنبال کنید که اجرایى بشود. خب، دوستان ما آمدند در یکى از دستگاه‌هاى فعّال و مسئول، عروسکهاى خوبى درست کردند؛ خوب هم بود؛ اوّل هم حسّاسیّت طرف مقابل را - یعنى مخالفین را، خارجى‌ها را - برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربى و مانند اینها، این [عروسکها] را درست کردند؛ ولى نگرفت. من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسرى را، یک دخترى را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچّه‌ى ما اصلاً نمى‌شناسد - ببینید، پیوست فرهنگى که میگوییم اینها است - خب، یک عروسک است فقط، در حالى که مرد عنکبوتى را بچّه‌ى ما میشناسد، بتمن را بچّه‌ى ما میشناسد. ده بیست فیلم درست کرده‌اند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که میبیند همان عروسکى که در فیلم داشت کار میکرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را براى من بخرید؛ عروسک را می‌شناسد؛ این پیوست فرهنگى [است‌]. شما بایستى این عروسک را که ساختید، در کنار ساخت عروسک، ده بیست فیلم کودک درست میکردید براى اینکه این عروسک معرّفى بشود پیش بچّه‌ها؛ بعد که معرّفى شد، آن‌وقت خودشان میخرند، [ولى‌] وقتى معرّفى نشد، بازار ندارد و ورشکست میشود؛ و ورشکست شد. یعنى یک چنین دقّتهایى را بایست کرد. به‌هرحال این تهاجم فرهنگى به این شکل یک واقعیّتى است.

بیانات در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى ۱۳۹۲/۰۹/۱۹

 

انقلابی ماندن

سال پخش : 1358

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین.

قرآن ما در این دویست و شصت و هشت داستانی که دارد وقتی این داستانهای واقعیت دار را میخوانی و کمی تدبر میکنی خیلی قابل تطبیق با زمان ما است.

1- انقلابی بودن مهم نیست، انقلابی ماندن مهم است


اگر بخوایم ذات خدا رو بشناسیم، الزاماً باید صفاتشو بشناسیم، یعنی راه دیگه ای نداره! خدا دو نوع صفت داره، یکی جمال (ثبوتیه) که خدا با آن وصف میشه و یکی صفات جلال (سلبیه) که خدا منزّه از اوناست چون تو هر کدوم یه نقصی هست!

امروز با سوره توحید (شناسنامه خدا) کار رو شروع میکنیم که شامل دو صفت جمال و سه 

صفت جلال هست.

اهداف صهیونیستها در فلسطین


صهیونیسم جنبشی سیاسی است که هدف آن جذب یهودیان و فراهم کردن زمینه‌های مهاجرت آنها به فلسطین است تا دولتی یهودی را که بعنوان نماد فرهنگ و دین یهود است، در فلسطین تشکیل دهد.


اهداف صهیونیستها -فلسطین-صهیونیسم

مشخصه بارز جنبش صهیونیسم نژادپرستی یهودی است. این جنبش در اواسط قرن نوزدهم میلادی توسط "تیودور هرتزل" فعالیت خود را آغاز کرد. اهداف صهیونیسم در تأسیس وطنی ملی برای یهودیان خلاصه می‌شود. آنها در کنفرانس بال در آغاز سال 1897م. فلسطین را به بهانه این که در برهه‌ای از زمان در آن می‌زیسته‌اند، انتخاب کردند.

جنبش صهیونیسم عملاً موفق شد که حکومتی خارجی در قلب سرزمین‌های عربی یعنی در فلسطین تشکیل دهد و بیش‌تر ساکنان این سرزمین را آواره کند. صهیونیست‌ها همچنین موفق شدند، حمایت بیش‌تر اعضای سازمان ملل را کسب کنند و پس از به رسمیت شناختن رژیم خود، بوسیله این کشورها نوعی مشروعیت بین المللی کسب کنند.

پس از فروپاشی خلافت عثمانی و کناره‌گیری ترکیه از جهان عرب و اسلام، فلسطین تحت قیمومت انگلستان درآمد و پس از انتقال مرکز ثقل صهیونیسم جهان به بریتانیا تعدادی از صهیونیست‌ها به مناصب عالی از جمله عضویت در دولت انگلیس و پارلمان این کشور رسیدند و بالفور وزیر خارجه وقت انگلستان با صدور بیانیه معروف خود بخشی از فلسطین را به صهیونیست‌ها بخشید.

این چنین بود که رژیم صهیونیستی در 15 مه 1948 درست زمانی که نیروهای انگلیس فلسطین را ترک کردند، تشکیل شد.


پناهیان:

کسانی که در راه حق سختی نکشند، همان سختی را در راه باطل خواهند کشید/ اگر امروز ذره‌ای در مقابل دشمن کوتاه بیاییم، فردا باید از تروریست‌هایی که در سوریه هستند در کشور خودمان پذیرایی کنیم

هیأت را می‌توان دو گونه تعریف کرد:تعریف هیأت‌ها به گونه‌ای که هستند و تعریف آنها به گونه‌ای که باید باشند.ما جمع بین این دو تعریف را آورده‏ایم. البته این تعریف مقداری طولانی است. هیأت یعنی تجمعی از مؤمنان که برای تعظیم شعایر الهی و احیای امر اهل‌بیت‏(ع)، ـ نام و یاد و سیره و روش اهل‌بیت‌ ـ در جامعه و تعلیم و تربیت دینی و اخلاقی خود، به برگزاری متناوب جلسات مذهبى، شامل قرائت قرآن، سخنرانی دینی و ذکر توسّل اهل‌بیت عصمت و طهارت با محوریت عزاداری امام حسین(ع) اقدام می‏کنند. در تعریفی که ما از هیأت ارائه می‏دهیم چند مورد را خارج می‏کنیم:

اگر هیأتى، قرائت قرآن نداشت، این هیأت، هیأت کاملی نیست. وقتی هیأت هست، ذکر هست، چرا ذکر قرآن نباشد؟! اگر جلسه‌ی تجویدی باشد و تفسیری هم بگویند، این هم هیأت نیست؛ این جلسه یک کار تخصصی است و با برخورد کردن با قرآن به عنوان ذکر، تفاوت دارد.

تجمّع، یعنی این افرادی که دور هم جمع شده‏اند؛ اینها تصادفاً به هم نپیوسته‏اند، بلکه دارای تشکّل‌اند. اینها با گروهی که به نماز جمعه یا جماعت می‏روند، متفاوت‌اند. اگر شما مراسم برگزار کردید و گروهی آمدند و رفتند، به این هیأت نمی‏گویند. به مراسم عاشورا و محرم نیز هیأت نمی‏گوییم؛ این مراسمی است که در سال، یک بار برگزار شده و دیگر ادامه ندارد؛ بنابراین باید جلسات متناوب باشد و تناوب از نظر ما، حداقل ماهیانه و حداکثر هفتگی است.

شرح حدیث (1)

۳۱
خرداد
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در جلسه درس خارج فقه ِ بیستم دی‌ماه 89 (پنجم صفر 1432).
* 
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات»
شافی، ص 651
* 

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب اسلامی همواره از امام خمینی(ره) به عنوان شخصیتی برجسته در تاریخ ایران اسلامی یاد کرده و بر حرکت در مسیر خط امام تاکید داشتند.

به مناسبت بیست‌و‌چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) گزیده‌ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره ابعاد شخصیتی امام راحل به شرح زیر منتشر می‌شود:

* «امام خمینى» عظیم چون ستاره‌‌ى پرفروغى بر تارک انقلاب اسلامى ایران میدرخشد

در دوران معاصر هم نام درخشان «امام خمینى» عظیم چون ستاره‌‌ى پرفروغى بر تارک انقلاب اسلامى ایران میدرخشد. در این میان، صدها عالم معروف و هزاران عالم غیرمعروف نیز، امروز و دیروز، نقش‌‌آفرین حوادث اصلاحىِ بزرگ و کوچک در کشورهاى گوناگون بوده‌‌اند

02/09/ 92- بیانات در اجلاس جهانی علما و بیدارى اسلامى

* امام حکیم به معنای قرآنی‌ آن بود

امام بزرگوار ما حکیم بود. امام یک حکیم به معناى قرآنى بود. حکیم یعنى آن کسى که حقائقى را مشاهده میکند که از چشمهاى دیگران مغفولٌ‌عنه است؛ پوشیده است. کلمات او، کلماتى ممکن است ساده به نظر بیاید، اما هر چه میشکافید، مى‌بینید لایه‌ها و عمقهاى بیشترى دارد. امام اینجورى بود.

1387/02/12بیانات در دیدار معلمان استان فارس‌‌

پایان تاریخ!!

۰۳
خرداد

چکیده

فرجام تاریخ چه خواهد بود؛ آیا بشر به سوی کمال گام برمی‌دارد، یا اینکه انحطاط را تجربه می‌کند؟ در این زمینه، دو دیدگاه کلان در فلسفة سیاسی و اجتماعی غرب وجود دارد: یکی، دیدگاه تکامل‌گرایان، که فرآیند تاریخ را رو به پیشرفت و بهبودی می‌دانند، همانند هگل، فیلسوف قرن هجدهم و نوزدهم میلادی که نظریة دولت کمال اخلاقی را مطرح می‌کند. دیگری، دیدگاه ضدتکامل‌گرایان، که تاریخ بشر را رو به قهقرا می‌دانند، همانند، ادموند برک، فیلسوف محافظه‌کار قرن هجدهم میلادی که نظریة بازگشت به سنت را پیشنهاد می‌کند. فوکویاما در نظریة پایان تاریخ، ادعا می‌کند که با فروپاشی نظام کمونیسم، آموزه لیبرال دموکراسی عالم‌گیر خواهد شد.

نظریه‌های تکامل‌گرایی، فلسفة سیاسی و اجتماعی غرب، یعنی نظریة پایان تاریخ فوکویاما را بررسی و نقد می‌کند.در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، نظریة پایان تاریخ فوکویاما از منظر یکی از برجسته‌ترین دیدگاه‌های تکامل‌گرایی اسلامی، یعنی آموزة شیعی مهدویت، به چالش کشیده شده و در پایان، چارچوبی بدیل، یعنی نظریه حاکمیت جهانی اسلام، مطرح شده است.

مقدمه

فلسفة سیاسی  اجتماعی مدرن، با طرح مسئلة «عقلانیت خودبنیاد و فردگرایی انتزاعی»، ایدة پیشرفت و بهبود را برای بشر غربی به ارمغان آورده و بدین‌گونه تلاش کرده وی را از معضل گناه نخستین که رنج و عذاب را ضرورت زندگی بشری می‌داند، رها سازد. در میان متفکران مدرن غربی ایمانوئل کانت یکی از نخستین کسانی است که در قرن هجدهم میلادی در باب حکومت جهانی عقلانیت نظریه‌پردازی کرده و آینده‌ای صلح‌آمیز برای بشریت پیش‌بینی نمود.1

البته به نظر می‌رسد که فریدریش هگل را باید برجسته‌ترین و مهم‌ترین نظریه‌پرداز فلسفة تاریخ غرب دانست که با بهره‌گیری از روش دیالکتیک ذهن نشان می‌دهد بشر در فرایند تاریخ به سوی خودآگاهی گام برمی‌دارد2 و در نهایت در دولت کمال اخلاقی با روح جهانی (گایست) یکی می‌شود.3 همین اعتقاد به پیشرفت و تکامل بشر در اندیشة سیاسی مدرن غرب در اواخر قرن بیستم در نظریة کسانی، همچون مک لوهان، تافلر، هانتینگتون و فوکویاما خود را نشان می‌دهد.4

وحید یامین پور :

ظاهر ماجرا این است که برخی دغدغه مندان اخلاق و ارزش ها، کار حکومت را به حاکمان سپرده اند و در گوشه ای هر از گاهی فریاد «وا اسلاما» سر می دهند. نه من و نه هیچ کس دیگر طبعاً حق ندارد به این دغدغه ها بی حرمتی کند یا حق انتقاد را از آنها بگیرد، اما این صداهای بلند چقدر معتبر است و اساساً چقدر می تواند منشأ اثر باشد؟ آینده ی سیاسی ایران چه نسبتی با این صداها دارد و آیا جریانی که داعیه ی ارزش ها را دارند، با گذشته ی ارزش های تاریخ سیاسی پیش از خود خویشاوند است؟

  1. در دوران حاکمیت تکنوکرات ها و اصلاح طلبان، جریانی اجتماعی با وجهه ای فرهنگی شکل گرفت که رویه ی غالبش انتقاد از وضع موجود بود. وضعی که ارزش های انقلابی و اسلامی را در محاق سیاست های اقتصادی سرمایه سالارانه و رفتارهای دیوان سالارانه و اشرافیت دولتمردان می دید. در دوران اصلاحات تجرّی ژورنالیستهای رادیکال در قوام گیری شکل رادیکالتری از آن جریان اجتماعی موثر بود. جریان فوق الذکر اجمالاً حزب اللهی ها، حامیان اصلی ولایت فقیه و بازماندگان نسل دفاع مقدس دانسته می شدند. جریانی که به تدریج دریافته بود که ظاهرا عمدی در کار است تا هیچ بخشی از قدرت و حاکمیت سهم او نباشد؛ این اتفاق ذهنیتی را قوام داد و آن اینکه اگر دولت و قدرت در دستان ما باشد، اوضاع قطعاً بهتر از این خواهد بود. عجیب است که شکل گیری ادبیات عدالتخواهانه در اوائل دهه ی هشتاد شباهت هایی با وضعیت بین الاذهانی اوائل انقلاب پیدا کرده بود. به عبارت دیگر «حزب اللهی ها» شانزده سال گذشته را از خود و از انقلاب نمی دانستند و در عین حال با اعتقاد به آرمان های صدر انقلاب مترصد فرصتی بودند تا سرآغاز یک تحول بنیادین باشد. این توقع و ذهنیت با پیروزی این جریان در شورای شهر دوم تهران و مجلس هفتم سر و شکل جدی تری گرفت. آنچنان که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ طیف گسترده و کمتر شناخته تری از سیاستمداران کاندیدای ریاست جمهوری شدند. انتخاباتی که اینبار نشانه هایی آشکار از حضور سهم جریان «حزب اللهی ها» با خود به همراه داشت.

عظمت قرآن کریم

۰۶
ارديبهشت

آیة الله جوادى آملى

«لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرایته خاشعا متصدعا من‏خشیة الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون.» «اگر این قرآن را بر کوهى فرو مى‏فرستادیم، یقینا آن [کوه] رااز بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده مى‏دیدى. و این مثل‏ها رابراى مردم مى‏زنیم باشد که آنان بیندیشند.» «تصدع‏» همان‏«تفرق‏» است و این که کسى را که سردرد دارد «صداع‏» مى‏گویندبراى آن است که انسان احساس مى‏کند این اعصاب دارد از هم جدامى‏شود، احساس تصدع مى‏کند یعنى تفرق اعصاب سر مى‏کند. هم چنین‏وقتى که مطلب سنگین باشد و انسان در آن مطلب غور کند سرش دردمى‏گیرد لذا خداوند فرمود: کوه سردرد مى‏گرفت و این سردرد و صداع‏او مایه تصدع او مى‏شد و این تصدع او جوارح او را خاشع مى‏کرد وقهرا ریز ریز مى‏شد، کوه که ریز ریز مى‏شود کره زمین هم متلاشى‏خواهد شد، چون کره زمین به کوه زنده است. خداوند سبحان درآیات فراوانى کوه‏ها را به منزله لنگر کره زمین مى‏داند. کره‏زمین که در حال حرکت است لنگرى مى‏خواهد که آن را حفظ کند. درآیات فراوانى از «جبال‏» به عنوان «رواسى‏» یاد شده است،رواسى یعنى همان لنگرها «بسم الله مجراها و مرسیها»«مرسى‏» در برابر «جرى‏» همان لنگر انداختن و لنگرگاه است.هیچ جا نیامده که ما جبال را رواسى قرار دادیم بلکه فرمود مابراى شما رواسى قرار دادیم، اما در سوره نازعات مشخص کرد که‏«رواسى‏» چیست؟ در آیه 32 سوره نازعات فرمود که: «و الجبال‏ارسیها» جبال را رواسى زمین قرار داد. در خطبه معروف‏نهج البلاغه که حضرت امیر -سلام الله علیه- فرمود:«و وتدبالصخور میدان ارضه‏» هم ناظر به همین است. میدان یعنى‏اضطراب، «ماد یمید» یعنى «اضطرب یضطرب‏» میدان یعنى‏اضطراب، اضطراب این کره زمین به وسیله کوه‏ها برطرف شد، لذااین کوه‏ها به منزله وتد (میخ) آرام‏کننده اضطراب زمین است.خوب قهرا اگر کوه متلاشى بشود یعنى لنگر از بین برود این سفینه‏هم غرق خواهد شد، اگر کوه نتواند قرآن را تحمل کند کره زمین‏هم یقینا قرآن را تحمل نخواهد کرد.

انسان و تحمل امانت الهى

در پایان سوره مبارکه احزاب مسئله عرض «امانت‏» مطرح شده‏است: «انا عرضنا الامانه على السموات و الارض و الجبال فابین ان‏یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا»این امانتى که عرضه شد مصادیق فراوانى بر او ذکر کرده‏اند که‏در همه این مصادیق حقیقت قرآن سهم دارد.گفتند منظور از این امانت ولایت‏یا معرفت‏یا دین و یا قرآن‏است، هر کدام از این مصادیق ذکر بشود بالاخره حقیقت قرآن سهمى‏دارد، جداى از آنها نیست همان طورى که آنها جداى از این‏نیستند اگر ولایت‏باشد که «ثقل اصغر» است و قرآن «ثقل اکبر»و اگر دین باشد که به این ثقل اکبر وابسته است و مانند آن.این که فرمود: ما این امانت را بر سماوات، ارض و جبال عرضه‏کردیم، ذکر جبال بعد از ارض ذکر اعظم اجزا است نه ذکر خاص بعداز عام، ذکر اعظم اجزا است‏بعد از ذکر کل. وقتى جبال نتواندیک بارى را تحمل کند یقینا سایر اجزاى زمین هم نمى‏توانند حمل‏کنند.یک وقت است ذکر خاص بعداز عام است مثل «من کان عدوا لله وملائکته و رسله و جبریل و میکال‏» که این ذکر خاص بعد از عام‏است، گاهى ذکر خاص بعد از عام نیست ذکر اعظم اجزاى کل است‏حالایا بعد از ذکر کل یا بدون ذکر کل، مثل این که زکریا -سلام‏الله علیه- عرض کرد: «رب انى و هن العظم منى و اشتعل الراس‏شیبا» به خدا عرض کرد من استخوان بدنم نرم و سست‏شد، استخوان‏چون محکم‏ترین عضو بدن است اگر نرم و سست‏شود چیزى از بدن باقى‏نمى‏ماند گوشت و سایر اعضا و عضلات هم ضعیف خواهد شد و اصولا چیزمهم را که عظیم مى‏گویند براى این که استخوان‏دار است از همین‏عظم گرفته شده مطلبى که استخوان‏دار باشد یعنى مایه‏دار باشد، شخصى که مایه‏دار باشد، مقامى که مایه‏دار باشد از آن به عظیم‏یاد مى‏کنند مى‏گویند استخوان‏دار و مایه‏دار است. خوب گاهى ذکرخاص بعد از عام است گاهى ذکر اعظم اجزا بعد از ذکر کل است،گاهى ذکر خود اعظم الاجزاست تا سایر اجزا فهمیده شوند. مسئله‏ذکر جبال بعد الارض از باب ذکر اعظم اجزا بعد از ذکر کل است. این ابا و سرپیچى که براى سماوات و ارض و جبال هست اباى‏استکبارى نیست تا مذموم باشد آن اباى استکبارى را قرآن ذکرکرد و مذموم شمرد که اباى شیطنت است:«ابى و استکبر و کان من الکافرین‏» سرپیچى استکبارى آن است که‏انسان بتواند فرمان خدا را تحمل کند و عمدا ابا کند و تعدى‏نماید. اباى اشفاقى آن است که ابا کند و نپذیرد چون نمى‏تواند، چون به شفقت مى‏افتد، این جا شفقت‏به معناى مشقت است: «فابین‏ان یحملنها و اشفقن‏». این ابا مذموم نیست و خداى سبحان هم ازسماوات و ارض و جبال با مذمت‏یاد نکرده است، هر جا از این‏هاسخن گفته با اطاعت‏شان توام است و از آن‏ها به نیکى یاد مى‏کند:«فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین‏»اما این جا مى‏فرماید مقدور سماوات و ارض و جبال نبود که این‏را تحمل کنند لذا این کلمه اشفاق را بعد از کلمه ابا ذکر کردو فرمود: «فابین ان یحملنها و اشفقن منها» خوب بالاخره حقیقت‏قرآن یکى از مصادیق بارز آن امانت است. پس در پایان سوره احزاب فرمود:مقدور آسمان و زمین و کوه‏ها نبود که امانت‏خدا را تحمل کنند،چون تکلیف ما لا یطاق است. حالا اگر بخواهند تحمل کنند چه‏مى‏شوند؟ ریز ریز مى‏شوند اگر ما مسئله را پافشارى مى‏کردیم ازارض به «انزال‏» تبدیل مى‏کردیم «انا عرضنا الامانه‏» را به‏«لو انزلنا هذا القرآن‏» مبدل مى‏کردیم و مى‏گفتیم باید این باررا بکشید اینها ریز ریز مى‏شدند. «لو انزلنا» ما قبلا عرضه‏کردیم، اینها خواهش کردند مقدور ما نیست، اما الان اگر بخواهیم‏بالاتر از عرضه یعنى بر این‏ها انزال کنیم ریز ریز مى‏شوند: «لوانزلنا هذا القرآن على جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله‏»این ظاهر آیه است.