هیأت را میتوان دو گونه تعریف کرد:تعریف هیأتها به گونهای که هستند و تعریف آنها به گونهای که باید باشند.ما جمع بین این دو تعریف را آوردهایم. البته این تعریف مقداری طولانی است. هیأت یعنی تجمعی از مؤمنان که برای تعظیم شعایر الهی و احیای امر اهلبیت(ع)، ـ نام و یاد و سیره و روش اهلبیت ـ در جامعه و تعلیم و تربیت دینی و اخلاقی خود، به برگزاری متناوب جلسات مذهبى، شامل قرائت قرآن، سخنرانی دینی و ذکر توسّل اهلبیت عصمت و طهارت با محوریت عزاداری امام حسین(ع) اقدام میکنند. در تعریفی که ما از هیأت ارائه میدهیم چند مورد را خارج میکنیم:
اگر هیأتى، قرائت قرآن نداشت، این هیأت، هیأت کاملی نیست. وقتی هیأت هست، ذکر هست، چرا ذکر قرآن نباشد؟! اگر جلسهی تجویدی باشد و تفسیری هم بگویند، این هم هیأت نیست؛ این جلسه یک کار تخصصی است و با برخورد کردن با قرآن به عنوان ذکر، تفاوت دارد.
تجمّع، یعنی این افرادی که دور هم جمع شدهاند؛ اینها تصادفاً به هم نپیوستهاند، بلکه دارای تشکّلاند. اینها با گروهی که به نماز جمعه یا جماعت میروند، متفاوتاند. اگر شما مراسم برگزار کردید و گروهی آمدند و رفتند، به این هیأت نمیگویند. به مراسم عاشورا و محرم نیز هیأت نمیگوییم؛ این مراسمی است که در سال، یک بار برگزار شده و دیگر ادامه ندارد؛ بنابراین باید جلسات متناوب باشد و تناوب از نظر ما، حداقل ماهیانه و حداکثر هفتگی است.
چرا هیأت را با محوریّت بصیرت دینی یا قرآن یا سایر ائمّه نمیدانیم و فقط به امام حسین(ع) توجّه کردهایم؟ اینها همه قابل بحث است. در این زمینه، بزرگان ما حرفهای زیادی دارند که باید لحاظ شود. عدم توجّه به این نکات، در دراز مدت، هیأت را دچار انحراف خواهد کرد.
در این زمینه دقیقترین سخنان و مفاهیم را در سخنان حضرت امام(ره) مشاهده میکنید. اینکه ما میخواهیم هیأت را این گونه تعریف کنیم، برای اثبات یک ادّعاست و آن ادّعا این است که بهترین شیوه برای تربیت نسل انقلاب و جامعترین روش برای تربیت در وجوه مختلف، هیأتهای مذهبی هستند و هیچ روشی برای تعلیم و تربیت دینى، بهتر و کارآمدتر از هیئآت مذهبی نیست. کارهای دیگر هم وجود دارد، مثل: تئاتر، فیلم و… اینها را میتوان با هم مقایسه کرد، ولی در حرکتهای فرهنگى، هیئآت مذهبی مهمترین نقش را دارند.
چون میببینیم با هیأت، کسی مخالفت نمیکند، پس شاید حس کنیم چیز علمی نیست. من در این میان، نظر شخصی خودم را ابراز میکنم و این که از مقولهی هیأت دفاع میکنم، به عنوان جامعترین و بهترین روش آن را میدانم و معتقدم در بُعد تربیتى، همه وجوه انسان را پرورش میدهد. اگر هیأتدار به این مسأله معتقد نباشد، یا شرکتکنندگان دائمی و برگزار کنندگان هیأت، به آن معتقد نباشند، از این سرمایه استفاده نخواهند کرد و به هیأت لطمه میزنند.
تاریخچه تشکیل هیأت های مذهبی
بعضیها میگویند: این هیأتها، ساخته و پرداختهی دست صوفیه است. بعضی آن را به صفویّه نسبت میدهند؛ یعنی فرهنگ تشیع صفوى؛ ولی بنده ریشه تاریخی آن را از زمان رسول خدا(ص) میدانم.
هر تشکّل اجتماعی در سینهی تاریخ، نسبت به کثرت جامعه و فرهنگ مردم، تغییر و تحول پیدا میکند. حجهای امسال را ببینید، با حجهای چهار – پنج قرن پیش تفاوت بسیار دارد؛ البته یک حقیقت اصلی دارد، ولی شکل آن تغییر میکند.
من ریشهی هیأتها را در صفویّه یا زمان حضرت آیت الله بروجردی میدانم؛ بلکه ریشه آن را در زمان شهادت حمزه سیّدالشهدا میبینم که وقتی به شهادت رسید، پیامبر اسلام وقتی به مدینه آمدند مشاهده نمودند که همه برای کشتگان خود گریه میکردند، فرمودند: کسی برای عمویم «حمزه» گریه نمیکند؟ و از آن به بعد، رسم شد در مدینه هر که میخواست برای شهید خودش عزاداری کند، ابتدا سر قبر حمزه میرفت و بعد برای شهید خودش عزاداری میکرد. این رسم که برای یک شهیدِ محور، در شهر، در حضور رسول خدا و با اشارهی ایشان، ابتدا عزاداری شود و بعداً به موضوعات شخصی خود پرداخته شود، از زمان رسول خدا صورت گرفته است. این ریشهی تشکیل هیأت است.
اوّلین هیأت به صورت رسمى، بعد از رحلت حضرت رسول(ص) شکل گرفته که حضرت فاطمه(س) به طور مرتب و هفتگى، همراه حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام بر سر قبر شهدا میرفتند و آنجا برنامهی مرثیه و گریه داشتند.
میرسیم به زمان حضرت علی(ع) که وقتی از زمین کربلا میگذشتند، مراسم عزاداری و نوحه خوانی داشتند. در زمان حضرت رسول(ص) نیز هنگام تولد امام حسین گریه کردند. در زمان خود امام حسین(ع) شعرهایی که باقی مانده، بر این مفهوم دلالت دارد. وقتی حضرت به شهادت میرسند اشعاری که وجود دارد:
«شیعتی مهما شربتم ماء غدب فاذکرونی
و سمعتم بغریب او شهید فاندبونی»
که روایتی است که حضرت سکینه(س) از حلقوم بریدهی ابا عبدالله الحسین نقل میکنند و برخی از علمای بزرگ آن را توثیق کردهاند. در اینجا حضرت میفرمایند برای هر شهید و غریبی خواستید گریه کنید اول مرا یاد کنید.
میآییم جلوتر، میرسیم به زمان امام سجاد، امام(ع) روایت هست تا آخر عمرشان، هر بار که غذا خوردند، یک بار قبلش برای امام حسین گریه کردند. میرسد به امام باقر و امام صادق علیهالسلام که روضهخوانها را دعوت میکردند، مداحان را دعوت میکردند، و در موردی به یکی از ذاکران هر چه طلا در منزل بود اهدا کردند. اینکه خانوادهی خود را جمع میکردند، جلسه تشکیل میدادند و در آن میفرمودند که شعر برای اباعبداللّه الحسین بگویید، چرا؟ چون به قول مقام معظم رهبرى: «هیچ پیامی جز در قالب هنر جاودانه نمیماند.»
حضرت به کسی که یک بیت شعر، برای امام حسین(ع) میگفت یا میخواند، پول وحتّی به او وعده بهشت میدادند.
امام باقر(ع)، پول میدهند برای عزاداری کردن بعد از خودشان، که بعد از من تا ده سال برای من در «منی» روضه خوانی کند. در امامان بعدی هم این سنّت حسنه باقی ماند. در جامعهی کوچک، مجلسی در حد ۲۰ نفر در حضور امام صادق(ع) برگزار میشد و هنگامی که جامعهی بزرگ شد این تشکلها و هیأتها ایجاد میگردید. بزرگ شدن جامعهی شیعى، هیچ چیزی را تغییر نداده است و فقط هیئآت را گسترش داده است. در اینجا لازم است نکتهای را تذکر دهم، خیلیها وقتی به مقولهی عزاداری امام حسین(ع) میرسند اول میروند سراغ نکتهها و وجوه منفی آن!. مگر تا به حال از قرآن علیه اهلبیت(ع) در تاریخ استفاده نشده است؟ نمونهی آن اینکه، از قرآن استفاده کردند و گفتند که قتل حضرت علی(ع) واجب است. آیا این درست است که هنوز فردی که قرآن را باز نکرده، به او بگوییم مواظب باش مرتکب قتل حضرت علی(ع) نشوى؟ یا به حافظ قرآن بگوییم مواظب باش مانند خوارج نهروان نشوى؟ خوب است در رسانهها که جوانها را برای حفظ قرآن تشویق میکنند مرتب این گونه مسائل را ذکر کرد؟ در تاریخْ بیشتر از قرآن سوء استفاده شده تا اهلبیت و اهلبیت(ع) بیشتر حافظ و مدافع قرآن بودهاند و جلوی سوء استفاده را گرفتهاند.
من نمیدانم چرا هر که به مقوله، عزاداری امام حسین(ع) میخواهد بپردازد از تخویف و تحقیر شروع میکند؟
آیا هیأتهای مذهبی بیشتر آسیب دارند یا حوزههای علمیه؟ مسلّم است که حوزههای علمیه.
حضرت امام(ره) میفرمایند: اسلام از هیچ چیز به اندازه دانشگاه و فیضیه لطمه نخورده است. همین حوزه و فیضیه، را ما چقدر تقدیر میکنیم و میدانیم آفاتی دارد و باید آنها را بر طرف کرد. ولی فرهنگ برخورد با آن کاملاً محترمانه است. اما وقتی به هیأت رسیدیم، اول بر سرش میکوبیم و بعد فوایدش را ذکر میکنیم. به هر حال در بحث تاریخى، شما اهتمام اهلبیت را به هیئآت، شاهد هستید.
دربارهی هیأت
امام فرمود: هزار و چهارصد سال است که با این منبر و روضه، اسلام حفظ شده است؛ و در مقولهی هیأتهای مذهبی میفرمایند: آن کسانی که با این هیأتها مخالفت میکنند، نمیفهمند.
۱٫ تجمع مؤمنان
یکی از مهمترین عوامل بهسازی جامعه و دیدن همدیگر، مجلس امام حسین(ع) است، فضایل همدیگر را ببینیم و بدیها را نبینیم، این عامل بازدارنده از گناهان است؛ وقتی شما من را به عنوان هیأتی شناختید، دیگر من در جلوی شما گناه نخواهم کرد. نابترین و زلالترین تظاهر دینى، اشک است وقتی در هیأت اشک ریخته میشود، خیلی بر روی افراد، اثر دارد. بعد از اشک، خون بالاترین تأثیر را دارد، عملی به اندازهی این دو تأثیر ندارد.
اینکه مؤمنان دور هم جمع شوند چه فایدهای دارد؟ جواب آن را امام باقر فرمودهاند:
امام باقر(ع) به گروهی از مؤمنان برخورد کردند و به آنها نگاه کردند؛ آنها از نگاه امام به خودشان آمدند که، امام چه نگاهی به آنها کرد، این روایت را شیخ صدوق در وسایلالشیعه نقل میکند؛ حدیث مفصل است، در قسمتی از آن است که امام باقر برگشتند و به شیعیان فرمودند: «واللّه لاُحِبُّ ریَحکُمْ وَ اَرْواحَکُم»، به خدا قسم بوی شما و جانهای شما را دوست دارم.
در روایت دیگری هست که حضرت فرمودند آیا شما شیعیان، دور هم جمع میشوید؟ گفتند آرى. حضرت، آرزو کردند ای کاش من بین شماها بودم. بعد فرمودند: از ما هم حرف میزنید؟ این را اهلبیت، خودشان، موضوعیت دادهاند که دور هم جمع شوید و از ما سخن بگویید.
فواید تجمع مؤمنان برای تعاون بر «برّ» و «تقوی» زیاد است. چرا خداوند در قرآن دستور میدهد که مؤمنان با هم رابطه داشته باشند؟ نفس این رابطه، مقدس است و اگر شما این رابطه را در ظرف دینی قرار دهید چند برابر خواهد شد. لذا هیأت اگر محل تجمع مؤمنان است، فواید زیادی دارد. در تجمع مؤمنان به جای آن که کسی را خراب کنند تا آدم شود، بهترین رفتارها را نشان میدهند و لذا مفاسد، ضعیف خواهد شد. اگر ما دقیق بحث کنیم در خواهیم یافت که بهترین صورت استفاده از تجمع مؤمنان، هیأتهای مذهبی است.
۲٫ شرکت داوطلبانه
برای تربیت، اقدام خود فرد لازم است؛ ما در بحث آداب داریم که کسی که به ذکر امام حسین جواب میدهد و آن که جواب نمیدهد و خود را سنگین میگیرد، اثر پذیری آنها متفاوت است.
در بعضی هیئآت، افراد گوشهی دیوار، تکیه زدهاند و سرْ سنگین نشستهاند. در برخی دیگر، همه اول صفوف جلو را پر کرده و به ترتیب تا آخر مجلس. این دو نوع شرکت را میرساند. مرحوم قدوسی در درس اخلاق خود میفرمودند مگر آنها که مکروه انجام میدهند و مستحبات را ترک میکنند مرض دارند؟ خداوند فرموده است من مستحب را دوست دارم. آن چیزی که هیئآت مذهبی را رونق میدهد این حرکت داوطلبانه است و همین است که یک نفر پس از مدّتی که به هیأت آمده تربیت میشود. این حرکت داوطلبانه هم اثر تربیتی اجتماعی دارد هم فردى.
۳٫ دوام هیئآت مذهبى
گاهی به هیأت رفتن، فایده ندارد. مدام رفتن سود دارد. انسان، خوب است همهی جلسات هیأت را شرکت کند و اگر گریه هم ندارد، تفکر کند و کمبودهای خود را بیابد. تفکر در امام حسین و… تفکر در اینکه چرا حال خوب ندارد. اینها از برکات مدام رفتن است که انسان حال خوب بقیه را ببیند و از خدا بخواهد به او هم عطا کند.
از برکات دیگر دوام، این است که حس تجدّد گرایى، مطلق که از آثار شوم فرهنگ بیگانه است، از بین میرود. انسان با اذکار و شعارهای دائمى، که از هزار سال پیش به یادگار مانده، روبرو میشود. خلاصه تربیت بادوام، امکانپذیر است.
۴٫ برنامه ریزی و آموزش
آموزشهای مداوم و اندک، بسیار مؤثرتر از آموزشهای ناگهانی و زیاد است.
معلومات زیاد و ناگهانى، بصیرت نمیدهد. آموزش دین، اگر در متن هیأت باشد، خیلی اثر دارد. چون تداوم دارد.
۵٫ ضرورت وجود تقویت احساسات دینى، در کنار علم و عمل دینى ما چیزى داریم به نام احساسات دینى که دین بدون آنها معنى ندارد. و معرفت دینى، بدون احساسات دینى، جهل است و عمل دینى بدون احساسات دینى هبائا منثور است. امام باقر(ع) فرمودند: هَلِ الدّینَ الاّ الحُبّ مگر دین به غیر از محبت چیز دیگر هم هست؟ البته در دین، بصیرت هم لازم است؛ ولى وجود بصیرت، در صورتى ارزش دارد که نتیجهى آن احساسات دینى شود. بصیرت دینى را از احساسات دینى نمىشود جدا کرد. نمىشود کسى به جریان امام حسین با بصیرت بنگرد و زیارت عاشورا نخواند. مىشود کسى جریان معاد را بفهمد و گریه نکند؟ انسان باید احساسات دینى داشته باشد. احساسات هم فقط اشک و گریه نیست. گاه به صورت آه کشیدن است و گاه یک آه، ارزش والایى دارد که با گریه کردن، قابل مقایسه نیست.
خداوند در قرآن فرمود والذین آمنوا اَشَدُّ حبّا لِلَّهِ این آیه، نشانه دهندهى اهمیّت احساسات دینى است. عمل انسان وقتى ارزش دارد که مبتنى بر حُبّ باشد. مقدار حُبّ را هم مشخص کردهاند؛ وقتى مقدار مشخص شد بالاخره بایستى بروز و ظهور آن به صورت احساسات دینى وجود داشته باشد.
حضرت آیت ا… اراکى(ره) مىفرمودند: با امام(ره) به همدان رفته بودیم. یکى از علماى دینى آن دیار رحلت کرده بود، من مشاهده نمودم در مراسم تشیع جنازهى آن عالم، حضرت امام(ره) چنان اشک مىریختند که همه تصور مىکردند ایشان از بستگان نزدیک آن فرد هستند؛ در حالى که امام، حتّى آن عالم مرحوم را نمىشناختند. علت گریهى امام درد دین بود؛ چون امام مىدانستند که با رفتن یک عالم، ثلمهاى بر دین وارد مىشود که قابل جبران نیست. امکان دارد فردى چنین فکر کند که من به جاى گریه بر این روحانى، مىخواهم ده مقاله بنویسم! گریه باید باشد همچنان که بصیرت و بینش هم باید باشد.
از حضرت آیت الله العظمى نجفى مرعشى(ره) سؤال کردند شما نظرتان در مورد امام چیست؟ ایشان فرمودند شما تازه به امام رسیدهاید. ما از زمان جوانى با امام در جلسات هیأت شب پنج شنبهها با طلبهها دور هم جمع مىشدیم. از آن زمان به امام، ارادت پیدا کردیم که در مجلس عزادارى طلبهها، از همه بیشتر گریه مىکرد و از همه محکمتر به سینه مىزد. حضرت امام مقید بودند هر شب زیارت جامعه کبیره را در کنار ضریح حضرت على در نجف بخوانند.
به طور خلاصه در این بحث چند نکته مىتوان بیان کرد.
الف . بصیرت باشد نتیجهى قطعى آن احساسات دینى است.
ب . احساسات دینى، آورندهى بصیرت دینى است.
ج . هیأت، بهترین محل براى تربیت نابترین احساسات دینى است. مجلس دعا این کار را نمىکند که هیئت مىکند. درد دین در روضهى امام حسین ایجاد مىشود.
۶٫ ضرورت تعظیم شعائر به ویژه احیاى یاد شهیدان در دوران امنیت فعلى
۷٫ ذکر، مهمترین عامل تربیت است و بهترین محل ذکر، هیأت است
۸٫ تأمین شور و احساسات دینى جوانان. جوان، دین بدون احساسات را نمىپذیرد؛ این یک امر فطرى است. حضرت امام فرمود مکتبى که بر سر و سینه زدن ندارد، آن مکتب نابود مىشود.
۹٫ تأمین نشاط دینى؛ تا محبت اهلبیت تقویت نشود، راه حلّ اساسى براى لذت بردن از زندگى نمىتوان معرفى کرد.
۱۰٫ تربیت خواص؛ بیشتر ضرباتى که ما مىخوریم، از کم بودن آدمهاى خوب است.
هیأت تنها جایى است که در آنِ واحد، دو کار انجام مىدهد: تقویت عوام و تربیت خواص و شما چه ابزارى دارید که در یک لحظه، دو کار را انجام دهد. در یک روضه امکان دارد شخصى مثل امام معصوم گریه کند و همزمان یک فرد عالم و یک عامى هم بگرید، پیرزن، جوان، دانشگاهى و… همه، تحت تأثیر قرار مىگیرند.
اگر ما طرفدارى از اشک مىکنیم زیباترین اشک، اشکى است که از سرچشمهى اندیشه و حکمت و بصیرت، سرازیر مىشود. و این اشک است که در مورد آن وارد شده، بهشت بر آن واجب مىشود. بعضى که بطور عمیق، میزان ارزش احساسات دینى را درک نمىکنند با این موضوع، مبهم برخورد مىکنند؛ یعنى مىگویند، البته احساسات دینى خوب است! این مبهم برخورد کردن است. در روایات ما نفرمودهاند اشک بر امام حسین چیز خوبى است، فرمودهاند: به اندازه یک بال مگس، اشک بر امام حسین، بهشت را بدنبال دارد؛ این ادعاى بزرگى است و برخى چون نمىفهمند در مقام دفاع مىگویند احساسات مذهبى چیز خوبى است! آیا رمز بقاى دین را خداوند مودّت اهلبیت قرار نداده است. موّدت، چه فرقى با محبّت دارد که خداوند نفرمود محبت؟ مودّت، محبّتى است که ابراز مىشود. انسان بر زبان مىآورد.
اصحاب، وقتى خدمت امام صادق مىرسیدند، با کلمات فدایت شوم ایشان را صدا مىزدند: جُعلتُ فِداک. حال، سؤال اینجا است که چرا وقتى یک مؤمن به امام زمانش مىرسد، باید بگوید فدایت شوم؟ چرا زهرا در مقابل مردم در مسجد پیامبر، خطاب به على بن ابىطالب بعد از سقیفه صدا زد روُحى لِروُحِکَ الْفِداء وَ نَفْسى لِنَفسِکَ الْوِقاء یا اَبَاالْحَسَنِ جانم فداى تو باد اى على. آیا این تعارف است؟ جملات شاعرانه است؟ یا نه، حکمت دارد؟ آنها که مىگویند محبت اهلبیت فقط چیز خوبى است، حکمت این مطالب را نفهمیدهاند. پیامبر مىفرماید اگر مىخواهید اجر رسالت مرا بدهید، مودّت داشته باشید نسبت به بچههاى من. براى برخى، آن قدر در آن زمان، این سخن سنگین بود که مىگفتند پیامبر اسلام دروغ مىگوید! این آیهى قرآن نیست. در این زمان هم همین گونه است. برخى عمق قضیه را نمىفهمند.
هیأت یعنى اعلامیهى محبّت اهلبیت…
نکاتى در باره آداب هیأتها
۱٫ هیأتها را به صورت سیّار، برگزار کنید تا افرادى که عشق هیئت دارند، به دنبال آن بگردند.
۲٫ اطلاعیهى زیاد براى هیأت ندهید. التماس نکنید که مردم بیایند.
۳٫ مکان کوچک انتخاب کنید، تا افرادى که دیر مىآیند، بیرون مجلس بمانند.
۴٫ مداح هیأت نباید دلزدگى ایجاد کند. به اندازهاى که مجلس و افراد شرکت کننده، کشش دارند مداحى خود را تنظیم کند.
۵٫ براى جلسات امام حسین، از جیب خود خرج کنید؛ ولى اگر مسابقه یا سمینار و… در میان بود نه. خلاصه مخارج هیأت را به دوش خود بگذارید.
۶٫ به عنوان خوشآمدگویى، دم در نایستید. هیأت صاحب عزا دارد.
۷٫ اعضاى اصلى هیأت نباید به قدرى با هم مأنوس باشند (در ظاهر و در موقع جلسات) که اگر فرد غربیهاى وارد هیأت شد، احساس غربت کند.
۸٫ هماهنگى کارها را علنى انجام ندهید.
۹٫ کارى کنید که همه به راحتى به هیأت بیایند. حالت محفل خصوصى و دوستانه پیدا نکند.
۱۰٫ هیأت، محل محبت اهلبیت است و با هر کس این محبت را دارید، باید به خوبى برخورد شود، حتّى اگر اهل نماز نباشد.
۱۱٫ از امام حسین به عنوان ابزار به نفع خطوط سیاسى استفاده نکنید و همچنین جریان آن حضرت را طورى تحریف نکنید که به ضرر خط سیاسى مقابل باشد.
- ۹۲/۰۴/۰۸
- ۵۷۱ نمایش