ابن زیاد اصحابش را براى جنگ با حسین علیه السّلام فرا خواند و آنها پیرویش کردند
و با آن که سبکشان مىشمرد باز هم فرمانش بردند،
دین و دنیاى عمر بن سعد را خرید و به فرماندهى سپاه برگزیدش، و او پذیرفت.
عمر بن سعد با چهار هزار سوار براى جنگ با امام از کوفه بیرون شد،
و ابن زیاد پیاپى برایش نیرو مىفرستاد و تا آن که در کربلا تا شب ششم محرّم
بیست هزار لشکر وارد شدند، ابن سعد عرصه را بر حسین علیه السّلام تنگ کرد و
آب را بر روى او و اصحابش بست، و آنان را گرفتار تشنگى کرد.
امام علیه السّلام برخاست و به قائمه شمشیرش تکیه داد، با صداى بلند ندا در داد و فرمود:
«شما را به خدا سوگند مىدهم آیا مرا مىشناسید؟»
گفتند: آرى تو فرزند رسول اللَّه و سبط اویى.
فرمود:
«شما را به خدا آیا مىدانید که رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله جدّ من است؟»
گفتند: خداوندا آرى.
فرمود:
، «شما را به خدا آیا مىدانید که مادرم فاطمه دختر محمّد است؟»
گفتند: آرى.
فرمود:
«شما را به خدا آیا مىدانید که پدرم علىّ بن ابى طالب است؟»
گفتند: خداوندا آرى.
فرمود:
«شما را به خدا آیا مىدانید که جدهام خدیجه دخت خویلد اوّل زن مسلمان امّت است؟»
گفتند: آرى.
فرمود:
«شما را به خدا آیا مىدانید که حمزه سید الشهداء عموى پدرم است؟»
گفتند: چنین است.
فرمود:
«شما را به خدا آیا مىدانید جعفرى که در بهشت توان پرواز دارد عمویم است؟»
گفتند: خداوندا بله.
فرمود:
، «شما را به خدا آیا مىدانید که این شمشیر رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله است که
آن را آختهام و در دست دارم؟»
گفتند: بله.
فرمود:
«شما را به خدا آیا این عمامه رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله است که بر سر دارم؟»
گفتند: آرى.
فرمود:
«شما را به خدا آیا مىدانید على علیه السّلام اوّل انسان است که اسلام آورد، او که
علمش از همه فراگیرتر و حلمش از همه برتر بوده و این که او ولىّ هر مؤمن و مؤمنه مىباشد؟»
گفتند: خداوندا آرى.
فرمود:
«پس چرا ریختن خونم را روا مىدانید با آن که پدرم صلوات اللَّه علیه در فرداى قیامت
مدافع حوض است، و مردم را آن چنان که شتر را از آب برانند از حوض براند، و لواء الحمد
در روز قیامت به دست پدرم باشد»؟!!
گفتند: همه اینها را مىدانیم، و تو را رها نکنیم تا مرگ را با تشنگى بچشى.
چون خطبه امام را زینب و زنان بشنیدند گریستند و نوح و ندبه کرده
و تپانچه بر چهره نواخته صداهایشان به ناله بلند شد.
امام علیه السّلام برادرش عبّاس و فرزندش على را به سویشان فرستاد و فرمود:
«آنان را به سکوت فراخوانید قسم به جانم چه گریهها که در پى دارند».
- ۹۲/۰۸/۱۳
- ۸۰۱ نمایش
باز محرم
باز عشق
وامشب هم شب اول محرم
شب مسلم
اما روضه مسلم تفاوتی با روضه مادر دارد
مسلم مردی جنگی بود که اورا در کوچه ها گرفتند
اما مادرم قد خمیده ام که ...
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد