امّ الفضل همسر عباس (رضى اللَّه عنهما) گوید :
در خواب دیدم (قبل از تولّد حسین) که گوئیا پارهاى از گوشت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله
بریده شد و در دامنم افتاد، خواب را به پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله گفتم، فرمود:
رؤیاى صادقه است و خواب خوبى است، بزودى فاطمه پسر بزاید
و به تو خواهم داد تا دایهاش باشى.
ام الفضل گوید:
قصّه آنچنان شد که پیامبر فرموده بود.
روزى حسین علیه السّلام را نزد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بردم و در آغوشش گذاردم،
در دامن او بول کرد، او را نشگون گرفتم او گریست، پیامبر فرمود:
اى ام الفضل آرام باش، جامهام را آب پاک مىکند، و تو بچهام را به درد آوردى.
او را در دامن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رها کردم، و برخاستم تا برایش آب آوردم،
چون بازگشتم دیدم که او صلوات اللَّه علیه و آله مىگرید.
گفتم:
یا رسول اللَّه گریهات براى چیست؟
فرمود:
جبرئیل علیه السّلام نزدم آمد و خبرم داد که امّت من این پسرم را خواهند کشت،
خدا آنان را در قیامت به شفاعتم نرساند.
- ۹۲/۰۸/۱۵
- ۶۹۵ نمایش
شبــ آخــر وصیــــــــتی دارمـ
در نمـــاز شبـتــــ دعایـــم کنـ
ظهــــر فــردا بهــ خنــده ایـ خواهـــر
راهـــی وادی منادیـــم کن
باغ سرســــبز خاطــــراتــتـ را
غصـــهــ پایــــیز میـــکند زینـب
گوشــ کــنــ شــمر خنجــر خـــودرا
آنـ طرفـــ تیــــز می کنــد زینــــبـــ
عصــــر فـــردا از اهلــ بیتـــ رسولـــ
زهــــر چشمــــی شـــدیـــد میــگیرند
وقـــــت تاراجـــ خـــیمه هــایــ حرمــ
چنــــدکودکـــ ز ترســــ میـــ میرنـــد...
سلام
چطور وبلاگ را به ir تبدیل کردی؟