تشنگى بر حسین علیه السّلام سخت شد، و بر مرکب مسنّات نشسته و اراده فرات را نمود و
این در حالى بود که برادرش عباس در پیش رویش، قرار داشت.
لشکر عمر بن سعد متعرّض آنان شدند، مردى از بنى دارم تیرى به سوى حسین علیه السّلام
گشود که به زیر زنخ امام اصابت کرد، امام تیر را کشید و دست زیر زنخ گرفت
تا دو کف دست از خون آکنده شد و آن را پرتاب کرد و گفت:
«خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پیامبر شده و مىشود نزدت شکایت دارم».
بعد عبّاس را از حسین علیه السّلام جدا کردند و او را احاطه نمودند
تا آن که وى را شهید نمودند-
قدس اللَّه روحه- حسین علیه السّلام در مرگ برادر بشدّت گریست و شاعر در این باره مىگوید:
أحقّ النّاس أن یبکى علیه فتى أبکى الحسین بکربلاء
سزاوارترین مردم به این که برادر گریسته شود جوانمردى است که
(شهادتش) حسین را به گریه آورد
أخوه و ابن والده علیّ أبو الفضل المضرّج بالدّماء
برادرش و پسر پدرش على، ابو الفضلى که با خونش سرخ رو گردید
و من واساه لا یثنیه شیء و جادله على عطش بماء
او که با حسین مساوات و مواسات کرد حتّى در تشنگى با او مواسات کرد
راوى گوید: و آنگاه حسین علیه السّلام، دشمن را به مبارزه فرا خواند،
و هماره هر کس که به مبارزت با حضرتش قدم پیش مىنهاد به دست او راهى جهنّم مىگردید
تا آن جا که کشتار عظیمى بنمود و در همان حال مىفرمود:
القتل أولى من رکوب العار و العار أولى من دخول النّار
شهادت از پذیرش ننگ اولى، و ننگ از ورود در آتش اولى است
یکى از راویان گوید: به خدا سوگند ندیدم مردى را که فرزندان و اهل بیت و
یارانش کشته شده بار این همه دردها و رنجها را به دوش کشیده
مع الوصف اینگونه دلیرانه در صحنه نبرد ابراز شجاعت و رشادت کند
تا آن جا که دشمن هم پشت هم به صورت گروهى به جنابش یورش برده
حضرت با شمشیرش به آنان حملهور شده دشمنان چون گلّه بز در برخورد با
گرگ مىگریختند،
حضرت گاه به صفوف فشرده سى هزار نفرى دشمن حمله مىکرد
و آنان را به هزیمت مىبرد و دشمن چون ملخ پراکنده مىشدند
و امام به مکانش بازگشته مىفرمود:
«و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظیم».
- ۹۲/۰۸/۲۲
- ۶۱۱ نمایش
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
تلنگر :برای سرباز ولایت فرق ندارد فرق ندارد علمدار باشد یا آب آور.لازم نیست امام صراحتا بگوید آب بیاور . امیر لشگر وقتی سقا میشود هم اهل حرم دلگرم میشوند و هم دشمنی که امان نامه آورده مفتضح میشود