تا آنجا که در یاد دارم ما در مدرسه قرار نداشتیم !
نگاه ها همیشه سمت ساعت روی دیوار کلاس بود برای خوردن زنگ آخر و رهایی!
اینقدر ازدحام بود برای خروج که باید احتیاط به خرج می دادی که دست و پایت به فنا نرود!
و مدرسه در عرض 15 دقیقه خالی از سکنه میشد! پر از سکوت!
پس خانه دوم ما مدرسه نیست!
خانه دوم ما جایی است که نه ساعت دارد روی دیوارش نه کسی که به دنبال زنگ آخر باشد!
خانه دوم ما جایی است که اگر مسئول هیئت برپا ندهد هیچ کس هیئت را خالی از سکنه نمی کند !!!
آخر حرف های تازه گل کرده وقتی طعم چای ناب هیئت به خود می گیرند
آدم را روی فرش هیئت زمین گیر می کند!
خانه دوم ما نه مدرسه که هیئت است!
همان جایی که حسـیـنــ حسیـنــــ گفتن هایش دقیقا با ضربان قلب تک تک اهالی اش تنظیم است!
همان جایی که می تواند تمام دنیا باشد !
همه ی دنیا!
- ۹۳/۰۵/۲۷
- ۴۰۷ نمایش