فداییان یوسف فاطمه(عج)

فداییان یوسف فاطمه(عج)

*سلام علی آل یس *

مراسم هفتگی هیئت هر دوشنبه بعد از نماز مغرب و عشا در میعادگاه همیشگی، به آدرس :
" انتهای اشرفی اصفهانی خیابان طالقانی کوچه چهارم منزل بردار سمیعی"
برگزار میشود.

برنامه های مراسم هفتگی:
- قرائت قرآن کریم
- قرائت زیارت عاشورا/ حدیث شریف کساء
- سخنرانی
- روضه خوانی

جهت اطلاع از زمان برگزاری و برنامه های جلسات، عبارت " یا مهدی" را به سامانه پیامکی هیئت ارسال نمائید.

شماره سامانه پیامکی :

" 30006132400000 "

"""ضمنا آخرین تغییرات و اخبار هیئت را در بخش "اطلاعیه ها" میتوانید بخوانید"""

پذیرای دلنوشته ها و سخنان ناب شما در بخش دلنوشته ها هستیم.


- پست الکترونیکی هیئت:

" fadaeeian@gmail.com "

........... یا رفیق من لا رفیق له...........

اسلایدر

حدیث

پیوندها

۷۶ مطلب با موضوع «اهل بیت» ثبت شده است

 

امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام :

 

 

ما لابن آدم والفخر! أوله نطفة، وآخره جیفة. لا یرزق نفسه، ولا یدفع حتفه.

 

فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار؟ او که در آغاز نطفه ای گندیده و در پایان مرداری بد بو است، نه می تواند روزی خویش را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور نماید!

 

 

(حکمت 454 نهج البلاغه)

 

امشب سخن ازجان جهان بایدگفت

توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت

در شـــــام ولادت دو قــطب عالم 

تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت

خورشید، محمد(ص) است و صادق(ع) ماه است

خورشید همیشه با قمر همراه است

یعنی که ولادت امام صادق(ص)

در روز ولادت رسول الله(ص) است

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

قال رسول الله(صلی الله علیه واله و سلم) :

یملک من ولدی اثنی عشر خلیفه ثم یخرج المهدی من ولدی صلح الله امره فی لیه واحده و قال نبی(صلی الله علیه واله وسلم) لولم یبقمن الدنیا ایوم واحد لطول الله ذالک الیوم حت یبعث اله رجلا منی یواطی اسه اسمی و اسم ابیه اسم اب یملاء الار قسطا و عدلا

رسول اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) فرمودند:

دوازده نفر از اولاد من خلفای من هستند آنگاه خروج میکند و ظهور میکند مهدی(عج)از نسل من که خداوند امر اورا در یک شب استوار فرماید و در حدیث دیگر فرمودند: اگر دنیا باقی نماند مگر یک روز آنقدر خداوند متعال آن روز را طولانی مینماید تا از اولاد من مردی ظهور نماید که نامش نام من و نام پدرش نام پدرمن و او جهان را از عدل و داد پرکند پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد و در پایان این حدیث اسامی تمام خلفای خود را تا قائم آل محمد(عج) تصریح فرمود.

.............................

آقا و مولای ما ....

مارا ببخش که هنوز طول غیبت را درک نکرده ایم 

مارا ببخش که هنوز آماده ی حضور برای ظهور نشده ایم

مارا ببخش که دوران ظهور را به دوران جهل خودمان ترجیح داده ایم

آیا شود که نصیبمان کنی شاهد لحظه دست به دست شدن پرچم این انقلاب از دست جانباز رهبرمان امام خامنه ای به دست با برکت شما باشیم

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست

اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه و اوسع منهجه...

التماس دعای فرج


قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری علیه السلام:

إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَیء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.

«الکافی، ج 1، ص 519، ح 11»

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند :

همانا خداوند متعال، حجّت و خلیفه خود را برای بندگانش الگو و دلیلی روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را می شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهی کامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمی داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقی نبود.

دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است

فریاد کربلای حسینی به سینه است

در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا

ایثار و استقامت و ایمان گزینه است

هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای

تو خصم را به بند حقارت کشیده ای

پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله، معراج

سال 1363

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمدٍ و علی اهل بیته و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین»

شب‌های جمعه بحث ‌هایی و قسمت‌هایی اززندگی پیغمبرخودمان را نقل می‌کردیم. یکی از داستان‌های زندگی پیغمبر ما، یکی از واقعیت‌هایی که واقع شد، مسئله‌ی معراج بود. گفتیم بحث معراج را کنار برادرهای خلبان پر کنیم. یک مقدار هم در کنار معراج مادی به معراج معنوی بپردازیم.

زینب بیاور آخرین رخت کفن را

تا که کفن پوشم تن سبز حسن را

 

خالى است جاى مادرم تا که ببوسد

لبهاى سرخ یوسف گل پیرهن را

 

حیدر بیا فتنه دوباره پا گرفته

بیرون کن از شهر مدینه بیوه زن را

 

قبل از سفر تا کربلا غارت نمودند

با تیرهاى پر ز کینه هستِ من را

 

عباس را گویید تا بیرون بیارد

آن تیرها که دوخته تابوت و تن را

 

بیرون کشیدم تیر از پهلویش اى واى

کردم زیارت گوییا امّ الحسن را

 

پیراهن خود را ز خون او بشویید

حرفى از این تشییع با زینب نگویید

 

جواد حیدرى

حق

۱۰
دی

به کوری چشم دشن علی فقط حیدر امیرالمومنین است د

چه خوش خیال اند آن حیوان صفتانی که فکر کردند با فوت بی ارزش شان می توانند

نور خورشید را خاموش کنند!

بدانید ای ضالین ابدی!

به کوری چشم حسود

فقط حیدر امیرالمومنین است...

از کربلا تا کربلا

...

فقط کافیست کوله بارت را سبک آماده کنی و عزم حرکت کنی

روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر

تا بیایم لحظهها را میشمارم کربلا

دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است

دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا

...

..

.


نیت کن به یاد پاهای برهنه کاروان به یاد آبله پای کودکان

پابرهنه قدم بردار

عباس جان

این دختران من که بیابان ندیده اند

در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند

یک لحظه هم ز خیمه ی طفلان جدا نشو

جان رباب از دم گهواره پا نشو

...

..

.

نگران پای رفتن نباش

پای رفتن را خودش به تو می دهد 

این زمین چیست که با کرب و بلا معجون است
هر که را پای نهند جان و دلش محزون است

...

..

.

حالا آرام خود را دراین رودهای در حرکت رها کن

که این رود به دریا ختم می شود

دوباره سائلی آمد، درِ حرم بگشا

نشان خانه ی تان را ز هر که پرسیدم

- نشان سیدی از خانواده ی زهرا -

به گریه مردم عابر جواب می دادند

...

..

.

راستی نیازی نیست در کوله بارت خوردنی حمل کنی

اینجا همه مهمان سفره اربابند

با گریه تا محله ی سادات هاشمی

با کاسه ای به دست، گدایت دویده است

از خانه ی علی به همه کوچه های شهر

بوی غذای نذری زهرا رسیده است

...

..

.

در تمام مسیر

تابلو ها دلت را پرواز می دهد و قدم هایت را تند تر

فاصله بین من و شهر شما یک وجب است
نقشه‌ها وقتی از این فاصله‌ها می‌کاهند

من که از خود خبرم نیست چه قیدی دارم؟
جمله‌های خبری قید مکان می‌خواهند

...

..

.

درکنار جاده مردم بهشت میخرند برای خود و

خدمت به زوار حسین(ع) را مایه شرف می دانند

اینجا به کف پای زائرین حسین(ع)  بوسه می زنند 

 خستگی در کن

عازم شدم به سوی خدا از ره شما
فکری برای عاشقتان بین جاده کن

عمری برای زینبتان گریه کردم
از من برای نوکریت استفاده کن

...

..

.

آن رودها به دریا رسیده اند و تو در امواج دریا گمشده ای

موج های دریا به ساحل نجات خواهد رسید

خود را میان موجها رها کن

باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است

مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است

بحر آرام دگر باره خروشان شده است

ساحل خفته پر از لولو مرجان شده است

...

..

.


دیگر موج به ساحل رسیده است

ای دل تو خاک پای همین خانواده ای

در لحظه های اشک چنان فوق العاده ای

با هر حسین گفتن آرام و ساده ای

«انگار روبروی حرم ایستاده ای..»

...

..

.

بسم الله

السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین

و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

التماس دعا


مرحوم آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانى (متوفّاى سال 1352 هجرى قمرى ) در منتخب التواریخ مى نویسد: 

عالم جلیل ، شیخ محمّد على شامى که از جمله علما و محصّلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جدّ امّى بلاواسطه من ، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقى ، کهنسبش منتهى مى شود به سیّد مرتضى علم الهدى و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند.

شبى دختر بزرگ ایشان جناب رقیّه بنت الحسین علیهماالسلام را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والى بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده ، و بدن من در اذیّت است ؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند.


روزى از روزها امام محمّد باقر علیه السلام در مجلسى نشسته بود و افرادى گرد وجود مبارک آن حضرت حلقه زده بودند.
پس از گذشت مدّتى ، حضرت سر مبارک خود را به زیر انداخت و پس از لحظاتى بلند نمود و خطاب به افراد حاضر کرد و چنین فرمود:

عاشورا

۰۹
آذر

shiite ، muharram ، ashora ، ashoura ، عاشورا ، محرم ، شیعه

کاری که ازتون می خوام انجام بدید -اگر اینترنت پرسرعت دارید- یک دقیقه هم طول نمی کشه:

1- دو تا سایت گوگل باز کنید و وارد قسمت تصاویر بشید

2- توی یکی از دو تا گوگل که باز کردید کلمه عاشورا  و توی دومی کلمه ashoura رو تایپ کنید.

3- چند لحظه صبر کنید تا تصاویر رو نشون بده

چی می بینید؟

شرم آوره، نه؟

جالبه که بدونید واژه shiite به معنای شیعه، واژه ashora، واژه muharram و واژه های انگلیسی مرتبط با اونها هم شامل تصاویری هست که با سرچ کلمه ashoura دیدید!

این می دونید یعنی چی؟

این یعنی دید ما به دین و مذهب و شعائر خودمون با دید یک غیر ایرانی (یا بهتره بگم غیر فارس زبان) خیلی فرق می کنه!
چیزی که از تشیع و از عاشورا و محرّم به غیر شیعیان معرفی میشه و هر آدم سالم و عاقلی رو در نگاه اول از تشیع زده می کنه با واقعیت مذهب ما زمین تا آسمون متفاوته!

این قدرت جنگ نرم رو نشون میده! اما چه کاری میشه انجام داد؟

قدم اول: کاربران اینترنت که با قصد و نیت خیر مطالبی رو در رد و تقبیح اعمالی مثل قمه زنی و ... می نویسند از ارسال تصویر اکیدا خودداری کنند. چون این کار، رنکینگ این تصاویر رو توی گوگل بالاتر می بره.

قدم دوم: حداقل یکی از مطالب وبلاگمون رو به این مسئله اختصاص بدیم و با درج تصاویر مناسب، تگ ها و برچسب های مربوط رو توی وبلاگ قرار بدیم تا وقتی اون واژه ها سرچ میشن به جای دیدن اون همه وحشی گری، چیزهایی رو ببینند که شایسته دین ما باشه. اگر بتونیم وبلاگ اختصاصی برای عاشورا و محرم درست کنیم که خیلی بهتر میشه.

سرسری نگیرید لطفا!!

 

 

منبع:به سوی خدا (http://besoyeallah.blogfa.com/)

در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
امان از شام !
طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: 
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه‌ها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند .
2. سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(ع) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت.
3. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید.
6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم.

برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی

shamsa.ir

http://8pic.ir/images/64925642576629543518.jpg

فقط همین برای فهمیدن همه چیز کافیست.. امشب نماز را نشسته خواند زینب(س)

اما.............

شام غریبان حسین امشب است ساربان ساربان

زاری طفلان حسین امشب است ساربان ساربان

 

طفل یتمیمی ز حسین گم شده ساربان ساربان

زینب از این غصه دلش خون شده ساربان ساربان



السلام علیک یا مقطع الاعضاء


شمر به لشکر بانگ زد: "درباره این مرد به انتظار چه هستید؟" 

بعد از هر سوى به امام حمله کردند.

http://upload7.ir/images/08397096170608268569.jpgگو یند که نافع بن هلال صدای عمه سادات را شنید که نگران اباعبدالله (ع) بودند که نکند فردا یارانش تنهایش بگذارند...

پس به سراغ حبیب بن مظاهر رفت و حبیب همه ای یاران را جمع کرد که کاری برای دلگرمی حضرت زینب نمایند..


چه آزمایشی ............

چون حسین علیه السّلام قتلگاه جوانان و یارانش را نگریست،

براى جنگ با دشمن با نفس نفیس خود عزیمت فرمود، و ندا در داد:

«آیا مدافعى هست که از حرم رسول اللَّه دفاع کند؟

آیا خداشناسى هست که در حقّ ما هراس خدا را در پیش گیرد؟

آیا فریادرسى هست که به امید رحمت خدا به فریاد ما برسد؟

آیا یاورى هست که به امید آنچه در نزد خداست ما را یارى رساند؟».

در این وقت ناله زنان بلند شد، و امام به باب خیمه آمد و فرمود:

خواهرم زینب، بچه کوچک مرا بیاور تا با وى وداع گویم، امام او را گرفت تا ببوسد،

حرملة بن کاهل تیرى انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد، امام به زینب فرمود: 

او را بگیر.

هرچه خواستم بنویسم باز نشد که نشد که نشد.... فقط همین شد

چقدر جای امام حسن علیه السلام در کربلا خالیست تا ببیند که فرزندانش چقدر بزرگ شدند.....

اینقدر بزرگ شدند که قدشان برسد که مانع رسیدن دست دشمن به عمو شوند ........

حسن غریب عالمینه....... حسن غریب تر از حسینه.......

آقامون غریب........

http://upload7.ir/images/54290918396579701572.png



راویان حدیث مى‏گویند:

چون یک سال از تولّد حسین علیه السّلام گذشت دوازده فرشته بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله 

فرود آمدند که یکى به شکل شیر و دومى گاو نر، سومى به صورت اژدها، چهارمى به صورت 

آدمیزاده و هشت نفر به صور مختلفه بوده، با چهره‏هاى بر افروخته و چشمهاى گریان،

 با پرهاى گسترده، و مى‏گفتند: 

اى محمّد! زودا بر سر فرزندت حسین بن فاطمه علیهما السّلام آن آید که بر 

سر هابیل از قابیل آمد و زودا که اجرى چون اجر هابیل یافته و 

بر قاتلش کیفر قابیل خواهد بود. 

در آسمانها فرشته‏اى نماند مگر آن که بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله نزول کرد

و بعد از درود، او را در امر حسین علیه السّلام تعزیت گفت، و

از پاداش او سخن رانده تربت پاکش را

بر وى عرضه نمود. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله مى‏فرمود:



 عاشورا به روایت حضرت آقا


دانلود

امّ الفضل همسر عباس (رضى اللَّه عنهما) گوید :

 در خواب دیدم (قبل از تولّد حسین) که گوئیا پاره‏اى از گوشت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله 

بریده شد و در دامنم افتاد، خواب را به پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله گفتم، فرمود:

رؤیاى صادقه است و خواب خوبى است، بزودى فاطمه پسر بزاید

 و به تو خواهم داد تا دایه‏اش باشى.

ام الفضل گوید: 

قصّه آنچنان شد که پیامبر فرموده بود.

روزى حسین علیه السّلام را نزد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بردم و در آغوشش گذاردم،

در دامن او بول کرد، او را نشگون گرفتم او گریست، پیامبر فرمود:

اى ام الفضل آرام باش، جامه‏ام را آب پاک مى‏کند، و تو بچه‏ام را به درد آوردى.

او را در دامن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رها کردم، و برخاستم تا برایش آب آوردم،

چون بازگشتم دیدم که او صلوات اللَّه علیه و آله مى‏گرید.

گفتم:

یا رسول اللَّه گریه‏ات براى چیست؟

 فرمود: 

جبرئیل علیه السّلام نزدم آمد و خبرم داد که امّت من این پسرم را خواهند کشت،

خدا آنان را در قیامت به شفاعتم نرساند.



http://8pic.ir/images/29349995644913253986.png
پیرمردی آمد گفت:

اینجارا قادسیه،نینوا،شاطی ءالفرات،کربلا میگویند

تانام کربلا شنیدند فرمودند:

هذه کربلا موضع کرب وبلا هذه مناخ رکابنا و محط رحالنا و مقتل رجالنا

این سرزمین کربلاست اینجاست که محل آسایش ابدی ماست اینجا جای درگذشت و شهادت ماست اینجاست که رجال مارا می کشند و مارا به سر نوشت حقیقی خود می رساند.

اما...اما... اعوذباالله من الکرب و البلا

امان از دل زینب


ابن زیاد اصحابش را براى جنگ با حسین علیه السّلام فرا خواند و آنها پیرویش کردند 

و با آن که سبکشان مى‏شمرد باز هم فرمانش بردند،

دین و دنیاى عمر بن سعد را خرید و به فرماندهى سپاه برگزیدش، و او پذیرفت.

عمر بن سعد با چهار هزار سوار براى جنگ با امام از کوفه بیرون شد،

و ابن زیاد پیاپى برایش نیرو مى‏فرستاد و تا آن که در کربلا تا شب ششم محرّم

بیست هزار لشکر وارد شدند، ابن سعد عرصه را بر حسین علیه السّلام تنگ کرد و

آب را بر روى او و اصحابش بست، و آنان را گرفتار تشنگى کرد.

امام علیه السّلام برخاست و به قائمه شمشیرش تکیه داد، با صداى بلند ندا در داد و فرمود:


هان ای مردمان!

خداوند عز و جل دین را با امامت علی علیه السلام تکمیل نمود

اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او تا برپایی رستاخیز پیروی نکنند

کرده هاشان در دو جهان بیهوده بوده در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود

"به گونه ای که نه بر عذابشان کاسته و نه بر ایشان فرصتی برای نجات خواهد بود" بقره 162


خطبه غدیر

امام هادی علیه السلام:

اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ 
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن. 
(میزان الحکمة، ج7، ص454)



جشن میلاد 

حضرت امام هادی علیه السلام 

همزمان با

 مراسم هفتگی هیئت 

برگزار می گردد


مظلوم امام باقر علیه السلام


جابر جعفی نقل می‌کند که :

با حضرت همسفر حج بودم که در راه پرنده قمری بر کجاوه نشست و صدا می‌نمود

من خواستم او را بگیرم حضرت فرمود :

"جابر او را نیازار به ما پناه آورده. او از ماری شکایت می‌کند که جوجه‌های او را 

می‌خورد می‌خواهد تا من دعایش کنم از شر او ایمن شود..."

راه را ادامه دادیم.

آن حضرت از کجاوه پیاده شد و به سوی ریگ زاری رفت و ریگ‌ها را کنار زد،

از زیر سنگی چشمه‌ای جوشید از آب آن سیراب شده و وضو گرفتیم...

هنگام صبح به نخلستانی رسیدیم نزدیک نخل خشکی رفت و فرمود:

" ای نخل... ما را اطعام کن نخل سبز شد و کج شد پر از خرما که ما از آن سیر 

خوردیم."

(حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، مکتبة الاسلامیه، ج5، ص302)

لباس یاس برتن کرده زهرا

کنار دست او بنشسته مولا

محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت

غلط گفتم بلی نه یا علی گفت

 

 

ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین*** قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین

هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند ***روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند